ابوبکر محمد بن زکریای رازی
به گزارش دوست داشتنی ها، از اهالی ری، یگانه دهر و فرید عصر بود. وی در بیست و هفتم اوت سال 865م. یعنی صد و پانزده سال قبل از ابن سینا به جهان آمد. در ابتدا به موسیقی روی آورده و عودنوازی می کرده، عاقبت از آن دل کنده روی در تحصیل
نویسنده: حمید کاویانی پویا
از اهالی ری، یگانه دهر و فرید عصر بود. وی در بیست و هفتم اوت سال 865م. یعنی صد و پانزده سال قبل از ابن سینا متولد شد (1). در ابتدا به موسیقی روی آورده و عودنوازی می نموده، عاقبت از آن دل کنده روی در تحصیل طب و فلسفه آورد. (2) پس از چندی وی به بغداد رهسپار شد و این سفر که در سی سالگی اش رخ داد راستا زندگی وی را منقلب نمود. در بغداد رازی از بیمارستان مقتدریه تماشا نمود و پس از مصاحبه با داروساز آنجا و طبیبی که جنین انسان دوسری را همان ساعت به دنیا آورده بود، مصمم شد تا به مطالعه پزشکی بپردازد. عقیده عمومی و از جمله قفطی بر این است که او درس پزشکی را به صورت جدی در ری نزد علی بن سهل طبری فرا گرفت. (3) اما با آنالیز های ماکس میرهوف (4) این عقیده مطرح شد که به هنگام فراگرفتن علم پزشکی از طریق رازی، طبری لااقل هفتاد و پنج ساله بوده است، بنابراین بعضی پژوهشگران منکر شاگردی رازی نزد ابن الطبری شده اند. (5)
رازی پس از کسب معروفیت در طب به خدمت منصور بن اسحاق (حکومت در ری از 290 تا 296هـ.) برادرزاده امیر اسماعیل سامانی حاکم ری عایدی و به زودی ریاست بیمارستان ری را عهده دار گشت و برای منصور کتاب طب المنصوری را نگاشت. (6)
در مورد بیمارستان ری لازم به ذکر است که بیمارستان ری و یا به قول قفطی مارستان ری (7) از بیمارستان هایی است که به عقیده بعضی در روزگار ساسانیان تأسیس شده و پس از اسلام در قرون سوم هجری به اوج اهمیت خود رسیده است و از آن پس تا حمله مغولان رونقی داشته (8)، رازی پس از مدتی که متولی بیمارستان ری بود دیگر باره به بغداد رفته (بین سال های 900-907م.) و ریاست بیمارستان مقتدریه را برعهده گرفت و خود هم در محله کرخ بغداد که بیمارستان مقتدریه در آنجا واقع بود، سکنا گزید و به زودی به سبب معروفیت وی از دور و نزدیک بیماران بسیاری به بیمارستان مقتدریه سرازیر گشتند. برخلاف رسم آن روزگار با اینکه رازی غالباً مورد دعوت حکمرانان و امرا برای حضور در دربار و خدمت در نزد آنها قرار می گرفت، اما وی هرگز مجاور دربارها نبود. به علت ایرانی بودن و داشتن عشق شدید نسبت به هموطنانش پیوسته بر تقاضاهایی که از جانب شاهزادگان و بزرگان ایرانی می رسید جواب مثبت می داد و بیماری بسیاری از ایشان را درمان کرد و حتی بسیاری از کتب خود را به نام ایشان نمود. (9)
در مورد خدمات رازی به علم طب و پزشکی تنها نباید به درمانگری بیماران و یاری وی به برطرف بیماری های مردم در روزگار وی بسنده کرد، بلکه وی با کشفیات و آنالیز های علمی خود در علم پزشکی تحول نوینی در علم طب ایران و اسلام ایجاد نمود و رکودی را که در علم جراحی در تمدن اسلامی تا شروع قرن سوم هجری قمری دیده می شد را دچار تحول نمود. شرح مختصری از خدمات وی در طب بدین گونه می باشد: الف- کشف مهم وی در علم کیمیا که عبارت بودند از: الکل، بیان خواص آنتی سپتیک آن و اسید سولفوریک، ذیت الزاج (جوهر گوگرد)، ب- استفاده از روده حیوانات به اسم نخ بخیه، ج-مهارت در علم تشریح داشته و نخستین شرحات در مورد اعصاب سر و گردن در تاریخ پزشکی مربوط به اوست و در جراحی هایی مانند جراحی سنگ کلیه و مثانه، شکسته بندی و درمان دررفتگی مهارت داشت و فیستول های کیسه های اشک را جراحی نمود، د-با تألیف رساله بیماری های بچه ها، به اسم پدر علم طب بچه ها معروفیت یافت، هـ-به نظر بسیاری از کسانی که در تاریخ پزشکی تحقیقاتی دارند، ایرانیان مبتکر و مخترع گچ شکسته بندی هستند زیرا رازی می گوید: بهتر است عضو شکسته ای را با پارچه ای که در محلول آهک و سفیده تخم مرغ فرو برده شده باشد، ببندیم چنین پارچه ای مثل سنگ سفید می گردد و نیازی به باز کردن آن تا بهبودی استخوان شکسته وجود ندارد. (10)
به رازی رسالات و تألیفات گسترده ای نسبت داده شده که به علت ذکر این آثار از طریق معتمدترین شرح حال نویسان نباید به دیده شک بدان ها نگریست. ابن ندیم آثار وی را صد و سیزده اثر مفصل و بیست و هشت اثر مختصر به علاوه دو منظومه ذکر می نماید. (11) قفطی هم در چهار صفحه پیاپی به ذکر آثار این پزشک که صناعت کیمیا نیکو دانستی و دوازده کتاب در آن باب تألیف نموده بود و علوم قدما خصوصاً طب را به کمال رسانیده بود می پردازد. (12)
از آثار مفصل او رساله ای است که در آبله و سرخک نوشته و در اروپا مشهورتر از سایر رسالات اوست. اصل عربی این رساله با ترجمه لاتینی آن اولین بار از طریق چنینگ (Channing، کسی که آبله کوبی را معمول کرد) در 1766م./ 1180ق. در شهر لندن چاپ شده است. این رساله سابقاً به نام de pestilential یا de peste (بیماری های واگیردار) معروف بود و چنان که نوربورگر می گوید: از هر لحاظ و از روی انصاف، این رساله زینتی است بر آثار طبی اعراب! (13) اهمیت این رساله که الجدری و الحصبه نام دارد در آن است که برای اولین بار در دنیا ماهیت بالینی آبله درست شرح داده شده است و به عبارتی رازی نخستین کسی است که تشخیص داد بیماری های آبله و سرخک یکی نیستند، حتی اینکه صراحتاً درباره آبله می گوید: ... و اینک به شرح بیماری می پردازم که هیچ یک از پزشکان قدیم و نو توجهی بدان مبذول نداشته و آن را به طور درست مورد بحث قرار نداده اند. (14) بدان گونه که ذکر گشت، رازی را هم باید نخستین پزشکی محسوب داشت که برای درمان امراض اطفال دست به تألیف کتاب برد. (15)
رساله دیگر رازی در مورد سنگ کلیه و مثانه است. در آن میان کتاب حاوی رازی شامل یادداشت های طبی دقیق است که امروزه ما آن ها را اوراق طبی یا مدارک پزشکی بیماران قلمداد می کنیم. در این کتاب سی و چهار مورد نام کامل بیماران، علائم، روش معالجه و نتایج آنها ذکر گشته است. الحاوی که الجامع الحاصر لصناعه الطب هم نامیده می شد (16)، بزرگ ترین کتاب رازی و بزرگ ترین کتاب طبی عربی است و شامل سی جلد می باشد. (17) این کتاب متأسفانه پیش از وفات رازی به اتمام نرسید و سیاهه های آن نزد خواهر وی در ری محفوظ ماند تا اینکه ابن العمید استاد صاحب بن عباد (متوفا 385ق.) وزیر آل بویه آن را آشکار ساخت و شاگردان رازی که در ری بوده را گرد آورده و آنها این اوراق را مرتب کردند و به گونه آشفته ای به انجام رسانیدند. (18)
لازم به ذکر است که در بین کتب و رسالت رازی، تألیفاتی هم درباره اوصاف بیمارستان ها و حالات بیماران که در بیمارستان ها معالجه می شوند، وجود دارد (19) و از مزایای بزرگی که رازی در طب دنیای دارد و امروزه در جمیع بیمارستان های دنیا برقرار است، یادداشت های روزانه از کار و عملیات و احوال و گزارش بیماران است، که شرح بسیاری از اتفاقات و تاریخچه های مهم بیماران خود را در آن به تفصیل نوشته است. (20)
پرداختن به تک تک کتب و رسالات رازی زمان زیادی را طلب نموده و از حوصله این بحث خارج است (21)، اما لازم به ذکر است که مؤلفات طبی شخصی که برای اولین بار فتیله را در زخم بندی به کار برد، هنگامی که هنوز صنعت چاپ در گهواره بود بارها به چاپ رسید و قرن ها بر معنویان اروپای لاتین نفوذ روشن داشت. (22)
بنابراین ابوبکر محمد بن زکریای رازی که اعراب او را الرازی و مؤلفین لاتین قرون وسطا Razes گفته اند، شاید یکی از بزرگ ترین و مبتکرترین پزشکان ایرانی، اسلامی و یکی از مؤلفین پر اثر است (23)، و با ریاست خود بر بیمارستان های ایرانی (تحت حکمرانان ایرانی) و اسلام (تحت خلافت خلفای عباسی) علم خود را در پیشبرد و رونق مراکز درمانی و اداره بیمارستان ها معطوف نموده و با تألیفات خود بیمارستان ها را که با هجوم اعراب و پراکنده گشتن پزشکان بیمارستان های ایرانی (به ویژه بیمارستان جندی شاپور)، دچار گرد و غبار و رکود و وقفه شده بود، سیر صعودی بخشیده و بدان تحرک و پویایی داد و با دستاوردهای خویش در بیماری های واگیر همچون سرخک و آبله (24) و بیماری های مهمی همچون رماتیسم و نقرس و کشفیات نوی در علم تشریح بخش های نوینی به تأسیسات بیمارستان ها اضافه کرد و با تربیت شاگردانی که با دستاوردهای نو او در علم پزشکی و تشخیص بیماری ها آشنایی داشته و در این موارد آموزش دیده بودند، پزشکان متخصص بیمارستان ها را اضافه کرد (25) و تخصص های نوی در مراکز درمانی ایجاد نمود.
محمد بن زکریای رازی که در عهد خلافت المکتفی (هفدهمین خلیفه عباسی) و در روزگار سامانی و آل بویه می زیست و هرگز دست او از کتابی و نسخه ای خالی نبودی، یا خواندی، یا نوشتی در اواخر عمر رطوبتی بسیار در چشمانش ریخته شد (26) و به او گفتند: چشمانت را میل بزن، گفت: نه این کار را نمی کنم زیرا چندان به این دنیا نگریستم که خسته شدم و هرگز چشمان خود را میل نزد (27)، بنابراین نابینا شده و پس از مدتی عزلت درگذشت. (28)
بنابراین محمد بن زکریا که با ایرادات خود بر اطبا و طب یونانی، طب ایرانی را در بیمارستان های ایرانی و اسلامی حکم فرما نموده بود (در بین تألیفات رازی کتاب مشهوری است به نام کتاب الشکوک که مشتمل بر ایرادات و شکوک وی بر دو تن پزشک نامدار یونانی- بقراط و جالینوس- می باشد) (29)، با مرگ خود میراث علمی خود را به پزشکان دوران آل بویه که در بیمارستان های مجهز آن دوران اشتغال به کار داشتند سپرد، و آنها هم با تأکید بر اهمیت حضور مرتب در بیمارستان ها (30) در پیشرفت علم پزشکی و تجهیزات کارایی مؤثر بیش از پیش در بیمارستان ها در امر درمانگری کوشیدند.
پی نوشت ها:
1.الگود، سیریل، تاریخ پزشکی ایران و سرزمین های خلافت شرقی، ترجمه باهر فرقانی، امیرکبیر، تهران، 2536شاهنشاهی، 1352، ص284.
2.قفطی، جمال الدین، تاریخ الحکماء، ترجمه ی فارسی از قرن یازدهم هجری، به تلاش بهمن دارایی، دانشگاه تهران، تهران، 1371، ص 374.
3.قفطی در این باره می آورد که احمد بن زکریای رازی در ری به خدمت علی بن ربن الطبری رسید و علمی بسیار از وی استفاده برد، قفطی، همان، ص 320.
4.Max Meyrhof
5.رک به: الگود، همان، 1352، ص 286.
6.قفطی، همان، ص 374؛ ابن جلجل، سلیمان بن حسان طبقات الاطباء و الحکماء، ترجمه سیدمحمد کاظم امام، دانشگاه تهران، تهران،1349، ص153.
7.قفطی، همان، ص 373.
8.تاج بخش، حسن، تاریخ دامپزشکی و پزشکی ایران، ج1، دانشگاه تهران، تهران، 1379، ص67-68.
9.الگود، همان، 1352، ص286. همچون کتاب المنصوری رازی که برای امیر منصور بن اسحاق بن نوح سامانی حاکم خراسان (290-296ق./ 902-908م.) نگاشته شد. الطب الملوکی درباره علل و درمان تمام بیماری ها با اغذیه و ترکیب کردن داروها هم برای علی بن یهسوذان دیلمی، حاکم اصفهان (300-304ق./ 912-916م.) تألیف گشت. کتاب الجامع که به نام فرمانروای خراسان و ماوراء النهر نگاشته شد، از جمله کتاب های رازی می باشند که به نام فرمانروایان ایرانی و ایرانیان تدوین گشت. در این باره رک به: قفطی، همان، ص 374؛ ابن جلجل، همان، ص 155.پرفسور عبدالکریم شهاده، رازی و ابن سینا پیشتازان طب اسلامی، مجموعه مقالات کنگره بین المللی تاریخ پزشکی در اسلام و ایران، به تلاش قربان بهزادیان نژاد، ج1، انتشارات مؤسسه توسعه دانش و پژوهش ایران، بی تا، ص 189-190.
10.به نقل از: کلامی، لاله، قدمت جراحی و جراح در ایران و اسلام، مجموعه مقالات کنگره بین المللی تاریخ پزشکی در اسلام و ایران، به تلاش قربان بهزادیان، ج1، انتشارات مؤسسه توسعه دانش و پژوهش ایران، بی تا، ص116.
11.ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ترجمه محمدرضا تجدد، ج1، انتشارات اساطیر با یاری مرکز بین المللی مصاحبهی تمدن ها، تهران، 1381، ص532-534 و ص 641.
12.قفطی، همان، 375-379.
13.براون، ادوارد، تاریخ طب اسلامی، ترجمه مسعود رجب نیا، علمی و فرهنگی، تهران، 1383، ص81. متأسفانه بسیاری از پژوهشگران با اینکه در مورد نژاد و خاستگاه دانشمندان و پزشکان ایرانی آگاهی دارند تنها به صرف بعضی تألیفات عربی آنها، این ایرانی تباران را عمداً یا سهواً از زمره دانشمندان عربی خطاب نموده اند.
14.این کتاب نادر و مهم به بیش از دوازده زبان خارجی برگردانده شده و چاپ گشت و بی گمان این اثر بزرگ بر عظمت وی شاهد عدل است. رک به: E.G.Browne,Arabian Medicine,Cambridge university,press,1921,p,54
هم نگاه کنید به: گارلند، جوزف، تاریخ پزشکی، ترجمه علی اکبر مجتهدی، چاپخانه شفق، 1341، ص 69. گوستاولوبون، همان، 1381، ص645-644.
15.هم واسطی، تاریخ روابط پزشکی ایران و پاکستان، مؤسسه مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل دانشگاه علوم پزشکی ایران، 1382، ص بیست و سه.
16.ابن ندیم، همان، 1381، ص 532-5.
17.ابن خلکان، وفیات الاعیان، تحقیق محمد محی الدین عبدالحمید، مصر، 1297/1978، ص158.
18.پرفسور عبدالکریم شهاده، همان، ص187-190.
19.ابن جلجل، همان، 1349، ص153-154.
20.حاجوی، اباذر، باطنی، سیدمحمدرضا، مدارک پزشکی در اسلام و ایران، مجموعه مقالات کنگره بین المللی تاریخ پزشکی در اسلام و ایران، به تلاش قربان بهزادیان، ج1، انتشارات مؤسسه توسعه دانش و پژوهش ایران، بی تا، ص128.
21.برای اطلاعات بیشتر در مورد آثار رازی و شرح این آثار رک به: قفطی، همان، 375-37؛ ابن جلجل، همان، 1349، ص153-155؛ ابن ندیم، همان، 1381، ص533-534.
22.حتی، همان، ص 467.
23.براون، همان، 1383، ص79.
24.همان طور که ذکر گشت، رازی اولین کسی است که به تشریح آبله می پردازد و هم نخستین پزشکی است که رساله ای جداگانه درباره بیماری بچه ها تألیف کرد. نک به: نصر، سیدحسین، تاریخ ایران (از فروپاشی دولت ساسانیان تا آمدن سلجوقیان)، پژوهش دانشگاه کمبریج، ج4، امیرکبیر، تهران، 1379، ص363.
25.در آثار رازی منشأ بسیاری از پیشرفت های امروزی را در رشته های تخصصی مامایی، بیماری های زنان و جراحی چشم می توان یافت. رک به: ترابی، کیانفرپاریزی، محمدعلی راد، اعتلای علوم پزشکی در دوران آل بویه، مجموعه مقالات کنگره بین المللی تاریخ پزشکی در اسلام و ایران، به تلاش قربان بهزادیان، ج1، انتشارات مؤسسه توسعه دانش و پژوهش ایران، بی تا، ص 138.
26.از کثرت اکل باقلوا، به قول قفطی، همان، ص375؛ ابن ندیم، همان، 1381، ص 531.
27.ابن جلجل، همان، ص153.
28.نجم آبادی، محمود، تاریخ طب در ایران، ج2، چاپ هنربخش، تهران، 1341، ص769؛ عیسی بک، احمد، تاریخ بیمارستان ها در اسلام، ترجمه نورالله کسایی، علمی و فرهنگی، تهران، 1371، ص206-207.
29.ابن جلجل، همان، ص 154-155؛ قفطی، همان، ص375.
30.علی بن العباس مجوسی در کتاب الملکی بر این امر تأکید فراوان دارد. رک به: براون، همان، 1383، ص91.
منبع مقاله :کاویانی پویا، حمید، (1393)، بیمارستان ها و مراکز درمانی در ایران: با رویکردی به پزشکان و شرایط پزشکی از شروع تا دوران مشروطه، تهران: امیرکبیر، چاپ اول.
منبع: راسخون