دفع وبا با توپ وطلسم!
به گزارش دوست داشتنی ها، طاعون و وبا از بیماری هایی بوده که هر از چند سال در ایران اشاعه یافته و خلق کثیری را به هلاکت می رسانده است. در آن موقع از درمان های نو خبری نبود و مردم به انواع شیوه ها متوسل می شدند تا به خیال خود از این بیماری ها خلاصی یابند.
دفع وبا با توپ وطلسم!
درباره شیوع وبا و طاعون در تاریخ ایران چه می دانید؟
طاعون و وبا از بیماری هایی بوده که هر از چند سال در ایران اشاعه یافته و خلق کثیری را به هلاکت می رسانده است. در آن موقع از درمان های تازه خبری نبود و مردم به انواع شیوه ها متوسل می شدند تا به خیال خود از این بیماری ها خلاصی یابند.
حاجی میرزا موسی ساوجی طبیب قرن 13 هـ..ق کتابی به نام دستور الاطبافی دفع الطاعون و الوبا نوشته که متن آن در کتابخانه ملی تهران- نسخ خطی موجود است که به چاپ نرسیده است.
ساوجی این کتاب را در حدود سال 1262 هـ .ق در آخرین سال های سلطنت محمدشاه قاجار که وبای عام به تهران آمد و عده زیادی از مردم را کشت و هرکس توانایی سفر داشت از مرکز گریخت نوشته است. ساوجی در وبای عام در تهران ماند و به معالجه بیماران پرداخت. سپس بنا به خواهش حسینعلی خان معیر الممالک از رجال معروف عصر محمدشاه که بعدها فرزند و نوه او در دربار ناصر الدین شاه و مظفرالدین شاه هم، همچنان شاغل مقامات عظیم بودند، کتاب مزبور را نوشت و شیوه مبارزه با وبا و طاعون را به اطبا آموخت. مرض طاعون در ایران سابقه چند هزار ساله داشت و در دوران ساسانیان چند بار شیوع یافت. بعلاوه در ادوار بعد طاعون پیوسته وارد ایران می شد و عده زیادی را به هلاکت می رساند. در قرون وسطی وقتی طاعون وارد شهری می شد به دستور حاکم شهر در خانه افرادی را که مبتلا به طاعون شده بودند میخکوب می کردند که ساکنان خانه خارج نشوند و دیگران را مبتلا ننمایند.
دلیل اشاعه طاعون تا اواخر قرن نوزدهم بر پزشکان معین نبود و همه تصور می کردند ارواح خبیثه و شیطان و اجانین آن بیماری را اشاعه می دهند و نمی دانستند موش ناقل این بیماری وحشتناک است. وقتی کشتی ها به بندری می رسیدند و در ساحل بندرگاه شهر لنگر می انداختند موش های درون کشتی که ناقل ویروس طاعون بودند از روی طناب های کشتی گذشته وارد شهر می شدند و بیماری را اشاعه می دادند.
بندر جمبرون (گمبرون) که بعدها بندرعباس نامیده شده، از مراکز مهم پیدایی طاعون بود زیرا کشتی ها در آنجا کنار ساحل می ایستادند و موش های آلوده از روی طناب کشتی ها گذشته وارد شهر می شدند. در ساحل بندرعباس گاهی تا چهارصد کشتی لنگر می انداختند و این کشتی ها طاعون را از راه های دور و قاره های دیگر به ایران ساری می کردند. کنسول شیراز در زمان فتحعلی شاه در شیراز شاهد بود که وقتی طاعون در آن شهر اشاعه یافته و هر روز عده زیادی را می کشت حاکم شهر دستور داد چهار توپ در مدخل چهار دروازه شهر گذاشتند و دستور داد توپچیان بیست و چهار بار شلیک نمایند تا طاعون بترسد و وارد شهر شیراز نشود. مردم با رضایت این شلیک رعدآسای توپ ها را می شنیدند و به خود نوید می دادند که طاعون ترسیده و گریخته است اما ادامه کشتارها حکایت از آن می کرد که طاعون شیراز را ترک ننموده بود و همچنان موش ها در شهر پرسه می زدند و مردم را مبتلا می کردند. با پیشرفت اکتشافات و شناسایی عامل اصلی اشاعه طاعون این بیماری موذی و وحشتناک مهار شد و اکنون کمتر صحبتی از طاعون به میان می آید. در میان کتاب های نسخ خطی کتابخانه ملی ایران کتاب دیگری به نام (اما ن البلیته) است که نویسنده آن شاهزاده امان الله میرزا فتحعلی شاه قاجار یکی از پسران فتحعلی شاه است. این شخص که در سال 1284 هـ..ق با وبای تهران در زمان ناصر الدین شاه قاجار دست و پنجه، نرم نموده اعتقاد به دارو و پرهیز و مراقبت های دارویی و طبی نداشته و می نویسد که چون بر بعضی از طلسمات وختوم و ادعیه واقف بوده بدان وسیله توانسته است فرزندان و اهل و عیال خود را از ابتلا به وبا مصون دارد. وی در این رساله طلسم ها و تعویذهای ضد وبا را نوشته است.
مهم ترین عامل وبا و هیضه (اسهال خونی) و دیگر بیماری ها در تهران مانند حصبه آب آشامیدنی و مصرف کردنی اهالی تهران بوده که از نهرهای سرباز می گذشته و انواع کثافات و آغشتگی ها را بدان می ریخته اند و در ضمن آن را می نوشیده اند. گرفتن طهارت با آب در حال حرکت و جاری، شستن کهنه بچه، شستن حیوانات، از علل عمده اشاعه بیماری ها در تهران بوده است. حتی قنات های تهران و چاه های آب تهران هم به دلیل ارتباط زیرزمینی با چاه های مستراح و فاضلاب آلوده بوده و باعث مرگ و میر فراوان مردم می شده است. علی رغم نوشته های نویسنده مزبور که به طلسم اعتقاد داشته، میرجبرییل و محمدحسن خان قاجار دو تن از اطبای ایرانی دوران محمدشاه قاجار در سال 1262 هـ .ق رساله ای در وبا از زبان فرانسوی به زبان فارسی ترجمه نموده اند که البته به چاپ نرسیده و فقط در زمره کتاب های کتابخانه سلطنتی ایران نگهداری شده است.محمدحسن خان قاجار در مقدمه کتاب می نویسد که در دوران سلطنت محمدشاه پس از آموختن مقدمات علم طب در ایران به مملکت روم (یعنی عثمانی) سفر نموده و در آنجا زبان فرانسوی را آموخته و پس از مراجعت به ایران این کتاب را از زبان فرانسوی ترجمه نموده و در ترجمه متن از یاری های میرجبرییل هم استفاده نموده است. مطالب این کتاب بسیار جدی و آموزنده و روش های مبارزه با وبا را در هندوستان و سایر نقاط وباخیز طی عالم آن موقع توضیح داده است.
منبع:http://www.salamat.com
/ج
منبع: راسخون