گردش در اندونزی با دوریانی که بر سرم افتاد
به گزارش دوست داشتنی ها، به گزارش خبرنگار خبرنگاران در خراسان رضوی، دوریان میوه ای استوایی، بزرگ و سنگین است و نویسنده کتاب دوریانی که بر سرم افتاد احتمالا به خاطر ضرب المثل افتادن دوریان بر سر که نشان از خوش اقبالی در فرهنگ اندونزی دارد، این نام را برای کتابش انتخاب نموده است.
او این کتاب را در یک جمله به زیبایی روزمرگی مردم اندونزی خلاصه می نماید؛ کتابی بینافرهنگی که در 150 صفحه با چاپی براق و چشم نواز تو را در جزایر جاوا، سوماترا و بالی می گرداند.
امیرمسعود سهیلی را بیشتر از تمام آثارش با فیلم های فیلمرغ و چشم آبی می شناسیم که در بیش از 400 جشنواره بین المللی حائز رتبه شده اند. این فیلمساز، نویسنده و عکاس مشهدی که به سفر هم علاقه مند است، در آخرین سفر خود به اندونزی، دست به مستندسازی تجربه های خود از مصاحبه و معاشرت با مردم مسلمان این کشور و مشاهده فرهنگ و خرده فرهنگ های آن زده است؛ کشوری پرجمعیت که دومین سطح از تنوع زیستی در دنیا را دارد و بزرگترین کشور جزیره ای در دنیا است.
حاصل این مستندسازی کتاب دوریانی که بر سرم افتاد است که به تازگی به وسیله نشر شمشاد، چاپ و روانه کتابفروشی ها شده است. سهیلی سال 2015 در اندونزی درس خوانده و آشنایی نسبی با این کشور دارد اما در سفر دو سال قبل خود به اندونزی، به خاطر آغاز شیوع کرونا و بسته شدن مرزها، مدت زیادی را مجبور به سکونت در این کشور شد و به پیشنهاد یکی از دوستانش از این فرصت ناخواسته برای عکاسی و چاپ این کتاب استفاده کرد.
خودش می گوید: تا قبل از این عکاسی را به صورت جدی دنبال نمی کردم، دوست ام دوربین اش را به من قرض داد و از من خواست مشاهداتم را ثبت کنم و پس از آن مشتاق شدم که دوربین و تجهیزاتِ عکاسی را بخرم.
سهیلی مجذوب کنندهیت اندونزی را در مردمش می داند و ادامه می دهد: اغلب مردم برای طبیعت و جاذبه های تاریخی اندونزی به این کشور سفر می نمایند، اما مجذوب کنندهیتِ اندونزی برای من در مردم این کشور تعریف می گردد. در این مجموعه عکس هم بیشتر از طبیعت با مردم عادی اندونزی روبرو خواهید شد. من حتی سراغ آد م های خاص، متفاوت و مفاخر این کشور هم نرفتم، بلکه روی مردم عادی دست گذاشتم، سراغ روستاها و کوچه و خیابان ها رفتم. طبیعت، دریا و جنگل بعد از اینکه یک یا دو سال در همسایگی آنها زندگی کنید، برای شما طبیعی می گردد اما مردم اندونزی و فرهنگ آن ها برای من همیشه نو و مجذوب کننده است. تنوع قومیتی، زبان های مختلف، نوع رفتار و برخورد آن ها با مسائل و چالش های اجتماعی جای آنالیز بسیاری دارد.
این فیلمساز می افزاید: مردم ایران و اندونزی اشتراکات فرهنگی زیادی دارند، این کتاب شاید عکس یا متنی معمولی داشته باشد، اما قرار است مردم این دو کشور را که از لحاظ جغرافیایی از هم دور هستند، کنار هم بنشاند تا با فرهنگ و رسوم یکدیگر آشنا شوند مردم اندونزی به وسیله این کتاب متوجه می شوند که یک ایرانی کشورشان را چگونه می بیند.
سهیلی با تاکید بر اینکه این کتاب در ابتدا قرار بود تنها یک کتاب عکس باشد، بیان می نماید: زمانی که داشتم کتاب را آماده می کردم، آغاز به مقدمه نویسی برای آن کردم، بعد به این نتیجه رسیدم که برای عکس ها هم شرحی (کپشن) بنویسم، در نهایت تصمیم گرفتم که خاطراتم از این سفر را در قالب سفرنامه به رشته تحریر درآورم. درواقع می خواستم از شرح دادن درباره هر عکس فرار کنم، چراکه هر کسی باید در عکس چیزی را که خودش می خواهد، ببیند و ما نباید به مشاهدات مخاطب دست درازی کنیم، این کار عکس را هم یک بعدی می نماید. بنابراین کپشن نویسی، مخاطب را به سمت چیزی که من می خواستم ببیند، راهنمایی می کرد و این کارِ اشتباهی بود. من در مورد فیلم هایم هم همین گونه عمل می کنم تا به مخاطب جهت ندهم.
این هنرمند مشهدی در مورد انتخاب بین عکاسی و فیلم سازی می گوید: من حتی خودم را عکاس نمی دانم. تصمیم ندارم این هنر را خیلی جدی دنبال کنم، از فیلمسازی جدا شوم و خودم را عکاس معرفی کنم. عکاسی همیشه برای من تفریحی است که بسیار از آن لذت می برم و دوست دارم هر زمان که فرصت اش را دارم، به سراغِ آن بروم. اما عکاسی در سینما خیلی به من یاری می نماید چراکه دید بصری ام را وسیع و گسترده می نماید و نگاه ام را به لحظه دستخوش تغییر می نماید.
او با اشاره به حمایت های اقتصادی و معنوی از این اثر اظهار می نماید: سفارت با خرید کتاب و سفیر اندونزی نیز با تقدیم یادداشتی که در ابتدای کتاب چاپ شد، از این اثر حمایت کردند.
امیرمسعود سهیلی درباره سبکِ سفرهای خودش هم می گوید: تا قبل از کرونا کوله گردی می کردم اما بعد از همه گیری کرونا، یک جا ساکن شدم.
یادآوری می گردد، کتاب دوریانی که بر سرم افتاد با عکاسی و همت هنرمند مشهدی امیرمسعود سهیلی به وسیله نشر شمشاد در 150 صفحه در هزار نسخه با قطع 22 * 22 به تازگی روانه بازار نشر شده است.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران