عجیب ترین ابزارهای جاسوسی که باورتان نمی گردد؛ از موش مرده تا خنجری به شکل پیپ!
به گزارش دوست داشتنی ها، در مطلب زیر قصد داریم شما را با چند مورد از عجیب ترین ابزار جاسوسی آشنا کنیم.
به گزارش خبرنگاران به نقل از خبرنگاران، یکی از بهترین جنبه های فیلم هال کلاسیک جیمز باند لحظه ای بود که شخصیت Q یک ابزار دیوانه نماینده جدید در اختیار جیمز باند قرار می داد تا در عملیات های متهورانه جاسوسی اش به کار گیرد؛ از ساعت لیزری تا نی ابنانی که به یک شعله پرتاب کن تبدیل می شد. در دنیای واقعی نیز جاسوسان خبره و زبده از ابزارهایی در ظاهر ساده و روزمره استفاده می کردند که یک سلاح مرگبار یا یک ابزار جاسوسی در آن ها جاسازی و پنهان شده بود. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با 10 مورد از عجیب ترین ابزارهای جاسوسی در تاریخ آشنا کنیم.
بی سیم پیپی
سیگار کشیدن بدون شک برای سلامتی مضر است اما برای مامورین سازمان سیا در قرن بیستم میلادی شرایط بسیاری پیش می آمد که کشیدن پیپ می توانست زندگی آن ها را نجات دهد. نکته کلیدی در خصوص این پیپ نجات بخش در دسته آن بود و آن هم یک دریافت نماینده امواج رادیویی بود که می توانست پیغام های مخابره شده را دریافت نموده و مستقیماً به مامور مخفی برساند. این پیپ زمانی کار می کرد که جاسوس دسته آن را با دندان گرفته و فشار می داد. با این کار لرزشی ایجاد می شد، پیپ می توانست صدا را مستقیماً به وسیله استخوان ها به جمجمه بفرستد. هیچ کس دیگری نمی توانست این صداها را بشنود. البته تعیین نشده که امکان کشیدن تنباکو با این پیپ جاسوسی فراهم بوده یا خیر.
موش مرده
وقتی یک موش مرده ببینید چکار می کنید؟ اگر آن را به حال خود رها کنید شاید یک جاسوس را به حال خود رها نموده باشید. سازمان سیا از موش های مرده برای انتقال اطلاعات از مامورین مخفی خود استفاده می کرد. در واقع از روش موسوم به دریچه مرده استفاده می شد که در آن از یک مکان مخفی برای انتقال اطلاعات بین دو مامور مخفی بدون احتیاج به دیدار واقعی بین دو طرف استفاده می گردد.
موش ها واقعی بودند اما شکم هایشان خالی شده و یک کیسه زیپی در زیر شکم آن ها وجود داشت که برای انتقال پیغام ها و پول مورد استفاده قرار می گرفت. سازمان سیا از موش های مرده برای کارهای جاسوسی استفاده میکرد زیرا در سراسر دنیا معمولاً از موش های مرده می ترسند و حجم زیادی را می شد در شکم آن ها جا داد. تنها نکته این بود که قبل از رها کردن موش های مرده در محل مورد نظر، بدن آن ها را آغشته به سس فلفل دار کرد. بدین ترتیب در حالی که انسان ها از نزدیک شدن و دست زدن به موش مرده خودداری می کردند، حشرات و موجودات دیگر نیز به خاطر مزه تند فلفل به سراغ جنازه موش نمی رفتند.
مدفوع سگ حاوی فرستنده رادیویی
اگر موش مرده به خاطر اجتناب مردم از دست زدن به آن ها برای کارهای جاسوسی به کار گرفت می شد، می توان فهمید که چرا مدت کوتاهی بعد نوبت به استفاده مدفوع سگ به دلیلی مشابه رسید. در طول جنگ ویتنام ابزارهایی که از آن ها با عنوان فرستنده های رادیویی مدفوع سگ یاد می شد در جهت حرکت نیروهای هو شی مین کار گذاشت می شد. این ابزارها که به اندازه و شکل مدفوع سگ طراحی شده بودند در واقع T-1151 نام داشته و حاوی یک دریافت نماینده صوتی بود و پیغام ها را به نیروهای آمریکایی ارسال می کرد.
با رها کردن این ابزارهای جاسوسی در جهت تردد نیروهای دشمن، نیروهای آمریکایی می توانستند نقل و انتقال کالا توسط آن ها را تحت نظر داشته باشند. انواع مختلفی از این ابزارهای جاسوسی ساخته شدند که با ظاهر مدفوع حیوانات محلی ساخته شده بودند. از این ابزارهای شبیه مدفوع برای هدایت حملات یا انتقال سیگنال های کد دار به زبان مورس در صورت استفاده توسط جاسوس ها استفاده می شد.
سکه های توخالی
یک ابزار جاسوسی ایده آل ابزاری است که از نگاه همه چیزی بی خطر و طبیعی از هر نظری باشد. باید چیزی را انتخاب کنید که مردم هر روز دیده و با آن سروکار دارند. از آنجایی که سکه ها در گذشته همه جا یافت می شدند انتخاب خوبی برای جاسوسان به نظر می رسیدند. اما یک بار یک سکه توخالی باعث لو رفتن یک جاسوس شد. وقتی یک پسرک روزنامه فروش به نام جیمی در سال 1953 روزنامه ای به یکی از مشتریانش فروخت به شکل تصادفی یک ابزار جاسوسی مربوط به دوران جنگ سرد را دریافت کرد. وقتی سکه از دستش افتاد ناگهان این سکه باز شده و تصاویر مینیاتوری از درون آن بیرون آمد. در هنگام بسته بودن، این سکه شبیه یک سکه نیکلی معمولی بود اما سوراخ بسیار ریزی در آن تعبیه شده بود که با وارد کردن یک سوزن باعث باز شدن سکه می شد. اگر چه اف بی آی در ابتدا نتوانست اعداد روی تصاویر مخفی شدن را رمزگشایی کند اما بعد از پیدا شدن یک سکه مشابه، توانستند یک جاسوس را دستگیر نمایند که در ادامه به کشف یک حلقه جاسوسی برای شوروی منتهی شد.
خنجر پیپی
اگر چه پیپ برای سیگار کشیدن به کار می رود اما یک ابزار جاسوسی با استفاده از ظاهر پیپ در بریتانیا درست شده بود که بسیار مرگبار بود. این پیپ اگر چه ظاهری شبیه پیپ های معمولی داشت اما با پیچاندن آن به یک تیغه فولادی بسیار تیز تبدیل می شد. در صورتی که جاسوسان خود را در موقعیت خطر می یافتند می توانستند از این پیپ دشمن را خلع سلاح نمایند. این پیپ توسط واحد ویژه عملیات های جاسوسی در طول جنگ دنیای دوم ساخته شده بود که ماموریت تامین تجهیزات خاص برای جاسوسان مستقر در پشت خطوط دشمن را بر عهده داشت. بریتانیایی ها علاقه زیادی به فراوری پیپ های تهاجمی برای جاسوسان خود داشته و یکبار پیپی ساخته بودند که یک تپانچه کالیبر پایین در آن جاسازی شده بود.
سبد جاسوسی
همه ابزارهای جاسوسی مخفی و غیرشک برانگیز نبودند و بعضی از آن ها به وضوح شبیه ابزارهای جاسوسی بودند. در طول جنگ دنیای اول، آلمانی ها از زپلین ها برای جاسوسی پشت خطوط دشمن و حملات بمبی استفاده می کردند. مشکل زپلین ها این بود که بسیار قابل اشتعال بوده و کند حرکت می کردند. نیروهای زمینی می توانستند خیلی راحت این زپلین ها را ساقط نمایند. یک راه برای مخفی کردن این ابزارها نگه داشتن آن ها بالای ابرها بود. وقتی که زپلین بالاتر از ابرها قرار می گرفت اما دیگر نمی توانستند اهدافشان را ببینند.
برای اینکه این مشکل حل گردد، آن ها ابزاری به نام سبد جاسوسی را با استفاده از یک سیم فلزی از زپلین به سمت پایین آویزان می کردند. در واقع جاسوس روی یک جایگاه بسیار کوچک در یک محفظه کوچم می نشست و سپس این ابزار به زیر ابرها می آمد و فرامین خدمه زپلین را انجام می داد. بدین ترتیب اگر چه نیروهای دشمن صدای موتورهای زپلین را می شنیدند اما نمی توانستند موقعیت مکانی آن را شناسایی نموده و سبد جاسوسی نیز آنقدر کوچک بود که از روی زمین دیده نمی شد.
عینک حاوی قرص سیانور
در فیلم های جاسوسی قدیمی دیده ایم که جاسوسان همیشه قرص هایی مرگبار را برای خودکشی در شرایط سخت در جیب خود دارند. به محض اینکه جاسوسان می فهمیدند شناسایی شده اند، دندانشان را روی یک آمپول شیشه ای حاوی سم فشار می دادند و بدین ترتیب فرار نهایی شان را رقم می زدند. یکی از روش های معمول، مخفی کردن سیانید در دندان مصنوعی بود که با گاز دریافت آن، محتوای مرگبارش را در دهان رها می کرد. یکی از جاهایی که سیانید را در آن مخفی نمی کردند دندان های واقعی فرد بود زیرا ممکن بود یک دندان قروچه در خواب به مرگ جاسوس منتهی گردد. سازمان سیا فاش نموده که این ارگان روزگاری عینک هایی فراوری نموده بود که کپسول های حاوی سیانید در نوک دسته های آن ها تعبیه شده بود.
بدین ترتیب جاسوس می توانست وانمود کند که در حال فکر کردن عمیق بوده و بدین ترتیب با جویدن دسته عینک به زندگی خود انتها دهد. این اتفاقی است که در واقعیت برای الکساندر دمیتریویچ اوگورودنیک با اسم رمز تریگون رخ داد که یک دیپلمات اهل شوروی بوده و به استخدام سازمان سیا درآمده بود. او از سازمان سیا خواسته بود قرص های سیانید را در داخل یک اتوماتیک پنهان نموده و به او بدهند. تریگون دستگیر شد و وقتی از او خواسته شد اعتراف کند درخواست کرد که متن اعترافاتش را با اتوماتیک مخصوص خود بنویسد. بدین ترتیب او اتوماتیک را گاز گرفته و ثانیه هایی بعد، قبل از نوشتن اعترافاتش جان باخت.
حشره کوپتر
حشرات می توانند بهترین جاسوس ها باشند. اما اولین کوشش برای ساختن یک جاسوس از حشرات به موفقیت خاصی منتهی نشد. این ابزار جاسوسی که در دهه 1970 فراوری شد ظاهری شبیه سنجاقک داشت و اولین ابزار استراق سمع متحرک بود که توسط سازمان سیا ساخته شد. در شرایط مناسب، این ابزار پرنده بدون سرنشین می توانست در عرض 60 ثانیه 200 متر حرکت کند. اما این ابزار جاسوسی که حشره کوپتر (Insectothopter) نامیده شده بود در اثر کمترین جریان هوایی سقوط می کرد. حشره کوپتر قرار بود به وسیله امواج لیزری که او را به هدف می رساند هدایت گردد. اما با توجه به محدودیت های سیستم پیشرانه، هیچگاه در شرایط واقعی برای جاسوسی استفاده نشد.
منبع: جام جم آنلاین